سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قاصدک

زندگی کن و لبخند بزن به خاطر آنهایی که با لبخندت زندگی می کنند . از نفست آرام می گیرند و به امیدت زنده هستند ، و با یادت خاطره می سازند .


نوشته شده در سه شنبه 101/12/2ساعت 3:59 عصر توسط خاله سارا نظرات ( ) | |

زندگی زیباست اگر چه هر روز و هر لحظه از آسمان غم ببارد. باز در زمین گل و پروانه و شکوفه‌های بهاری خودنمایی می‌کنند.

 


نوشته شده در سه شنبه 101/12/2ساعت 3:57 عصر توسط خاله سارا نظرات ( ) | |

دارای این قصه یه نشونی از خودت بذار...


نوشته شده در سه شنبه 98/7/2ساعت 5:16 عصر توسط خاله سارا نظرات ( ) | |

فالی بزن به نیت باران، غزل بخوان. من می روم کنار خدا، یا نمی روم؟

من باز هم رفوزه شدم، تنبل کلاس. بالاتر از حروف الفبا نمی روم.

دارا انار داشت، ولی، آه، آن طرف. دیگر سراغ غربت سارا نمی روم.

**********

دوران مدرسه با این شعر برا خودم یه دنیا ساخته بودم

قد یه اتاق تنگ و سرد

اما انگار حالا دنیام از اونم کوچیک تر و تاریکتره


نوشته شده در سه شنبه 96/10/26ساعت 11:15 عصر توسط خاله سارا نظرات ( ) | |

چه ساده بودم...

وقتی که فکر می کردم نیمه ی گمشده ای وجود داره که تنهایی آدمو پر می کنه... آدم تنها میاد تنهام می ره. فقط از یه موقعیت هایی استفاده می کنه و یه موقعیت هایی رو هم به باد می ده. ولی در کل بختت که سیاه باشه با هیچی نمی تونی سفیدش کنی...

اصلاً این دنیا همش دروغه یه هیچیش دل نبندین... چشم رو هم بذارید باید بند و بساط جمع نکرده ریق رحمتو سر بکشین...

نمی دونم چرا اومدم تو این دنیا و چرا این همه تلخی میبینم و چرا بی خبر باید برم به ناکجا. اصلاً نویسنده قصه ی ما چرا مخفیه. خب یه الویی چیزی... این که نمیشه اون قدرت مطلق و ما عروسک خیمه شب بازی! بعدم این ماییم که قراره جزقاله بشیم. 

هر کی فهمید به منم بگه


نوشته شده در دوشنبه 96/2/4ساعت 11:48 عصر توسط خاله سارا نظرات ( ) | |

 


ای مرغ سعادت تو به بام که پریدی
ای کاش که کاشانه من زیر پرت بود
ای کاش که از حال دل من خبرت بود
ای کاش دمی از سر کویم گذرت بود
من مرغ اسیرم که ندارم پر پرواز
ای کاش که کاشانه من زیر پرت بود
من مرغ اسیرم که ندارم پر پرواز
ای کاش که کاشانه من زیر پرت بود


نوشته شده در پنج شنبه 95/8/20ساعت 10:9 عصر توسط خاله سارا نظرات ( ) | |

گل پونه گل پونه دلم از زندگی خونه کسی جز تو نمی دونه چقد حالم پریشونه

********

تو این دنیای وارونه برام هر گوشه زندونه


نوشته شده در پنج شنبه 95/8/20ساعت 9:59 عصر توسط خاله سارا نظرات ( ) | |

زندگی دشت غم است

چه توان کرد در این دشت غریب

چقدر سخته داغ عزیز، عزیزی رو از دست دادیم که فکرشم نمی کردیم. قانون دنیا چقدر ترسناکه. چرا ما بدنیا میایم که بخواد اینطور بریم. من از این دنیا می ترسم.نفر بعدی کیه؟ نوبت من کی هست؟      

بعد از چند سال که به وبلاگم سر زدم میبینم هنوز بازدید کننده داره. جالبه. تا وقت دارید زندگیتونو بکنید و محبت کنید و آدم خوبی باشید و به یاد خدا باشید که معلوم نیست کی نوبت رفتن ما میشه. باید دل کند. از دنیا و وابستگی هاش. وگرنه با زور مجبورمون می کنند که دل بکنیم. دوستانی که سراغ خاله سارا رو گرفتید خاله سارا با خودش درگیره با دنیاش درگیره. دنبال حقیقته. حقیقت دنیا. شما هم شاد باشید و خوب باشید و خیال خاله سارا رو به بادها بسپارید.


نوشته شده در چهارشنبه 95/8/5ساعت 11:17 عصر توسط خاله سارا نظرات ( ) | |

 

سُبوحُ یا قُدوس


نوشته شده در پنج شنبه 93/11/16ساعت 3:23 عصر توسط خاله سارا نظرات ( ) | |

چقدر عاشق شعرهای سهراب سپهری ام!!

یادش بخیر یه روزایی که بچه مدرسه ای بودم. کارم خوندن کتاب شعر سهراب  و حفظ کردن شعرهاش بود.

هر کجا هستی باش!

آسمانت آبی و تمام دلت از غصه ی دنیا خالی!


نوشته شده در دوشنبه 93/2/1ساعت 5:15 عصر توسط خاله سارا نظرات ( ) | |

   1   2   3   4   5   >>   >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ