پيام

خاله سارا
92/7/21

+ سلام دوستان. *ازتون راهنمايي مي خوام.*

چکار کنم که اينقدر به آدم هاي اطرافم وابسته نباشم؟ مثلن نامزدم. چون حس مي کنم وقتي وابستگيمو به خودش مي بينه خودشو برام ميگيره و اين ديوونه م مي کنه.

واه!

سلام...کاربران اينجا نميتونن در اين موارد راهنمايي کامل و جامعي ارائه کنند

.کاربران اينجا نميتونن در اين موارد راهنمايي کامل و جامعي ارائه کنند - .:راشد خدايي:.

چرا؟

ولي من به کمک نياز دارم. دارم داغون مي شم.

تشريف ببريد مشاوره

پوووووووول ندارم. وگرنه خيلي وقت پيش مي رفتم. ساعتي بيست هزار اوشلوق!!!

خب با يه بزرگترِ قابل اعتماد مشورت کنيد

دنيا خيلي بي وفاست. آدم اگر برا شوهر خودش نتونه محبتشو نشون بده . از ترس اينکه باهاش سر سنگين بشه. اونوقت بايد برا کي اين محبت رو ابراز کنه؟! از همه تون ممنونم. برام دعا کنيد. خسته ام!!

واقعن چرا بايد طرف واسه آدم کلاس بذاره!!! ديگه از اون نزديکتر به آدم مگه کي هست؟حتما بايد دختر کم محلي کنه تا متوجه رفتارش بشه؟ واقهن کهx-(

آره. حس مي کنم.

حالا اشکال کار چيه مگه؟ حس نکنم؟

معمولا آقايون اينطوري هستن.. زياد محبت کني اعتماد به سقفشون اينقد زياد ميشه که خودتم ديگه تحويل نميگيرن..

تا اونجا که من ديدم سحر بانو درست مي گه. شايد اگر منم مثل خودش باشم درست بشه ولي مسئله اينجاست که من از نقش بازي کردن حالم بد مي شه و مي خوام خودم باشم. يه رنگ يه رنگ

اقاي ارشاد طبيعيه مخالف باشين چون خودتونم يه آقاييد:)

ولي من فکر مي کنم برعکس اين ماجرا هم مي تونست اتفاق بيافته . يعني اگر يه مرد هم مثل من زيادي به همسرش وابسته بود شايد خانمش هم خودشو مي گرفت. در کل آدم نبايد خيلي مثل من باشه. مسئله کمبود محبته!!! کمبود محبت من.

پس يادتون باشه اگر پدر و مادر هستيد برا بچه هاتون کم نزاريد از نظر محبت و اگر نيستيد برا خواهر و برادر و هر کي که مي دونيد به محبتتون نياز داره محبت کنيد. که نشه مثل من. مي دونم که همه خانواده هاشونو دوس دارن اما کمتر ابراز مي کنن و اين خيلي بده.

الان هم فقط فکر مي کنم بايد به خدام پناه ببرم. و از خودش کمک بخوام. و يه جوري خودمو مشغول کنم که وقتم پر بشه و اين مسئله کمرنگ بشه.

*الهي و ربي من الي غيرک*

مثلن کجاها؟

مثل من که تو عمرم از هيچکدوم از خانواده مون کلمه اي محبت آميز نشنيدم و حالا با ازدواجم فکر کردم همسرم قراره همه ي اون محبتا رو جبران کنه و عاشقم باشه و اين عشق رو هر لحظه ابراز کنه و تا نامزدم دير زنگ زد حس کردم کمتر دوسم داره و اينو بهش گفتم و اونم نقطه ضعفمو فهميد و ارزشم اومد پايين براش.

هدف من از ازدواج بيشتر تامين همين نياز عاطفي بود.

نامزدم خيلي خوبه اما خيلي ساده هست.و اين سادگيش باعث ميشه حرفاي بقيه روش اثر بزاره روزاي اول دوستاش بهش گفته بودن به زن نبايد زياد رو بدي. اونم اومد صادقانه گفت به من. اما الان دارم مي بينم اون حرف دوستاش کم کم روش اثر گذاشته. الان هم که از هم دوريم و اون با دوستاش به يه شهر ديگه رفته برا کار. اونا بيشتر روش اثر مي زارن.